1- شرلوک تا بحال (در فیلم) چند نفر رو با sms به سمت خودش کشونده درحالی که کار چندان مهمی با اونها نداشته؟! :) () [حافظه داستانی]

پاسخ: دو نفر. جان و لستراد.

توضیح :
اول: مطالعه ی صورتی - سکانس اولین ملاقات جان واتسون و مایکرافت هلمز.
sms- "خیابون بیکر.فوراً بیااگه راحتی. SH."
sms- "اگه راحت نبودی، بازم بیا. SH."
sms- "ممکنه خطرناک باشه. SH."

جان میزه محل اقامت سابقش، اسلحه ش رو برمیداره و میره خیابون بیکر در حالی که شرلوک فقط به این خاطر خواسته بودش که براش یه پیامک بزنه و خودش نمیخواست حتی از جاش بلند شه و خانم هادسون رو صدا بزنه!

دوم: علامت سه - سکانس دستگیری دزدان حرفه ای توسط تیم لستراد
- sms: "کمک"
- sms: "خ بیکر"
- sms: "همین الآن."
- sms: "کمکم کن. خواهش میکنم."

و وقتی لستراد با بیشترین نیروی کمکی و هلیکوپتر میره به سمت خیابون بیکر، میبینه شرلوک در این مورد ازش کمک میخواسته : «سخته! واقعاً سخته!سخت ترین چیزی که تا الآن انجام دادم... [کتاب:]"چطور یک سخنرانی فراموش نشدنی بعنوان یک ساقدوش بنویسیم"... تو یه خاطره ی باحال از جان سراغ داری؟چندتا داستان لازم دارم... تو دردسر که ننداختمت؟!»

2-آیرین ادلر بیش از 75 sms برای شرلوک ارسال کرد. شرلوک تنها یک sms به او داد.متن آن چه بود؟()[حافظه داستانی - دیالوگ]

پاسخ: sms: "سال نو مبارک. SH."

3- موریارتی و شرلوک هر کدام در جایی از یک یا چند اسم مستعار استفاده کرده اند. آن اسمها را بگویید!() [حافظه]

پاسخ:
جیمز موریارتی : جیم (در آزمایشگاه مالی) - ریچارد بروک (در قسمت سقوط رایچنباخ)
شرلوک هلمز : شزا (در معتادخانه!) - .... (یک اسم مستعار دیگر در قسمت رسوایی در بلگراویا که فراموش کرد!) - مایکرافت هلمز (در قسمت سگهای تازی بسکرویل، برای ورود به دژ نظامی بسکرویل)

4- در فیلم ، چند مورد از «اشتباهات» شرلوک در استنتاج و حل مسائل را به یاد می آورید؟ آنها را بیان کنید.() [حافظه - مرور - مفهوم]

پاسخ:
اول : اشتباه در مورد نام «هری» بجای «هریت» که باعث شد خواهر جان را اشتباهاً برادر او فرض کند.
دوم : انتخاب بطری قرص اشتباه در پرونده ی صورتی.
سوم : فریب خوردن از آیرین ادلر و باز کردن رمز هواپیمای کاونتری برای او.
چهارم: تصور اینکه ماده ی مخدر در شکر است. در قسمت سگهای بسکرویل.
پنجم: تصور اینکه شاهکد مورد نظر موریارتی با انگشت دست و بصورت 0 و 1 هستند درصورتی که شاهکدی وجود نداشت.
ششم : تعشکش خالی - سکانس اسنتاج بازی شرلوک و مایکرافت -- در حال استنتاج درمورد کلاه موکل.
"- شرلوک : پنج بار تعمیر کلاه یعنی رفتار وسواسی داره. وسواسی اجباری.../ - مایکرافت : بعیده. موکلت این رو اینجا جا گذاشته. کدوم آدمی که اینقدر روش وسواس داشته باشه همچین کاری میکنه؟!"
هفتم: تشخیص اشتباه خانم اسمالود بجای مری، از روی عطر کلایردلالون (در دفتر مگنوسن).
هشتم : تصور اشتباه درمورد اپلدور مگنوسن. که فکر میکرد یک کتابخانه واقعیست درحالیکه قصر ذهنی او بود.
نهم: تصور اینکه امیلیا ریکولتی و فرد مشابه او، هر دو در یک محل و کنار یا روی هم دفن شده اند.
(که احتمالاً این به اشتباه دیگری هم اشاره میکند که درآینده متوجه خواهیم شد.)

توضیح: البته موارد دیگه ای هم هستن. اما در اون موارد، شرلوک در حال حل پرونده بود و نه قضاوت نهایی. (مثل اشتباه در مورد اینکه عضوی از باند نیلوفر سیاه (قسمت بانکدار کور) در خانه ی سولین بوده و رفته یا هنوز هم حضور داره. یا اشتباه در اینکه برای فهمیدن اینکه گلوله از بدنش رد شده یا نه نیاز به دونستن نوع اسلحه داره(آخرین عهدش).و غیره...)
در مورد اشتباه در قسمت سگهای بسکرویل هم تاحدی همینطور بود (آزمون و خطا در حین حل پرونده) ؛ چون نظریه اش رو روی جان به آزمایش گذاشت. اما در نهایت «اثر تلقین» رو با «اثر مخدر احتمالی در شکری که در قهوه به جان خورانده بود» اشتباه گرفت و خودش بهش اعتراف کرد. پس این رو هم جزء اشتباهات درنظر میگیریم.
نکته ی دیگه اینکه نوع اشتباهاتی که یاد شده، با هم متفاوت هستند. بعضی در مسیر استنتاج (مثل هری و هریت) ، بعضی در روش تحقیق (مثل مخدر در شکر) و بعضی در تصورات و انتظارات اولیه (مثل اپلدور مگنوسن یا کدهای موریارتی) هستند.
ضمناً میتونیم در اشتباهی که شرلوک درمورد پرونده ی هواپیمای کاونتری کرد، این رو تاکید کنیم که شرلوک به قول مایکرافت مدتی با پرونده هایی که به اون موضوع مربوط بودند سر و کار داشت اما نتونسته بود اونها رو به هم ربط بده چون در مسیر سیاسی (اون هم از اون نوعش!) فکر نمیکرد.

5- سه نفر از آدمهای معمولی و حاشیه ای (غیر نقش های اصلی) که در حل پرونده ها به شرلوک کمک «مستقیم و کلیدی» کرده اند و موضوع آنها را نام ببرید! (راهنمایی: مرده یا زنده فرقی نمیکند. اما کمک آنها در تخیل شرلوک نیست، بلکه در واقعیت است.) () [حافظه - مفهوم - مرور - هوش ]

پاسخ: جنیفر ویلسون ، سارا ، آرچی

توضیح:
یک : جنیفر ویلسون -- همون خانم صورتی پوش که در نهایت زیرکی، برای یک کارآگاه زیرک، موبایلش رو در ماشین قاتل جا میذاره و با ناخنش رمز اکانت امیلش که روی چمدونش هست رو روی زمین میخراشه تا با ردیاب قاتل رو پیداش کنن! حتی شرلوک هم از اینکه چنین فرد باهوشی از دنیا رفته متأسف میشه! :)
دو : سارا -- دکتری که جان از او خوشش اومده بود. در قسمت بانکدار کور، در خانه ی شرلوک، رمزهایی رو که سولین برای اونها باز کرده بود اما شرلوک به اونها توجهی نکرده بود، براش خوند.شرلوک فکر میکرد سارا با بیان واضحات داره وقتش رو میگیره در حالی که اگر درمورد اون کلمات نمیگفت که «هر دو عدد، یک کلمه هستن» و شرلوک نمیفهمید که سولین بخشی از رمزها رو باز کرده، شاید به همین زودی ها معنای رمز رو نمیفهمیدن.
سه : آرچی -- پسربچه ی کوچیکی که در مراسم عروسی، پاسخ معمای قاتل رو مستقیماً گفت! مرد نامرئی که سرباز رو زخمی کرده میتونه توی عروسی هم آدم بکشه!

نکته: در مسیر تحقیقات شرلوک و جان ، خیلی ها ممکنه اطلاعات مهمی بهشون داده باشن، اما اطلاعاتی که خود شرلوک اونها رو درخواست کرده و یا به دنبالشون رفته و یا مشاوره خواسته مد نظر نیست(مثل سولین در بانکدار کور، یا مرد نگهبان بازبینی فیلمهای قطار و ...). منظور از این سؤال مواردی بود که «خود اون آدمهای گمنام» ، و «بدون اینکه شرلوک ازشون اطلاعات بخواد یا توقع داشته باشه» یک کمک «کلیدی» بهش میکنن.

6- تایتل ها یا عنوانهای مطالبی که جان در وبلاگش در مورد پرونده های شرلوک نوشته است و در فیلم نام برده شده کدامند؟() [حافظه - دیالوگ]

پاسخ:
مطالعه ی صورتی (The Study of Pink)-
زندگی ادامه دارد (Life goes on)-
مفسر خل و چل (The Geek Interpreter) -
موطلایی خالخالی (Speckled Blonde) -
شرلوک هلمز سرگردان شد (Sherlock Holmes baffled) -
درمان ناف (The Navel Treatment) -
مشتری توخالی (The Hollow Client) -
غول زهرآگین (Poison Giant) -
فیل در اتاق (The Elephant in the Room) -
نگهبان غرق در خون (The Bloody Guardsman) -
عروس نفرت انگیز (The Abominable Bride).


توضیح :
این تایتل ها رو میتونید در قسمتهای زیر ببینید:
1- بازی بزرگ --- درج مطلب با عنوان
«مطالعه ی صورتی(The Study of Pink)» که همه خونده بودنش! :)
2- رسوایی در بلگراویا-- وقتی که جان موضوعات پرونده های مختلف یا تجربیاتش با شرلوک رو در وبلاگش درج میکرد:

«زندگی ادامه دارد(Life goes on)» -- چی مینویسی؟ / بلاگ! / راجع به؟ / خودمون! / پس منظورت منم! / چطور؟ / خب داری زیادی مینویسی!
«مفسر خل و چل(The Geek Interpreter)» -- پرونده ی جوانانی که سایتی داشتند که مطالبش به واقعیت تبدیل میشد! وقتی که جان داشت تیترش رو مینوشت،  : مفسر خل و چل دیگه چیه؟ / تیتره! / تیتر میخواد واسه چی؟
«موطلایی خال خالی (Speckled Blonde)» -- فکر میکنم اینو دیگه حتماً یادتونه! شرلوک با دهن پر ، بالای سر جان که داره تایپ میکنه میگه : «محض رضای خدا! موطلایی خال خالی؟؟؟!!!» :)
«شرلوک هلمز سرگردان شد(Sherlock Holmes baffled)» -- شرح پرونده ی مسافری مرده ای که از پروازش جا مونده بود ، و شرلوک مردد بین دو نظریه، نتونست اون رو حل کنه. وقتی که جان داشت اینو مینوشت، شرلوک بهش اعتراض کرد که : نه نه نه پرونده های حل نشده رو ننویس! / مردم دوست دارن بدونن تو هم آدمی! / چرا؟ / چون براشون جالبه! / نخیر نیست! چرا براشون جالبه؟ / اینجا رو نگا کن! 1895/ ببخشید چی؟ / من دیشب شمارنده ی وبلاگ رو ریست کردم. این بلاگ در هشت ساعت گذشته حدود 2000 نفر بیننده داشته ، "این" درآمدزاست شرلوک! نه 240 نمونه خاکستر تنباکو!! / 243!
«درمان ناف(The Navel Treatment -- پرونده ای که معلوم نبود چی بود و فقط میدونیم سر صحنه ی یک سالن نمایش بودن و وقتی داشتن از اونجا خارج میشدن، شرلوک در مورد اینکه جان چه عنوانی رو براش انتخاب خواهد کرد، حدس میزد. همونجا بود که دو کلاه تصادفی رو از اتاق گریم برداشتن تا روبروی خبرنگارها شناسایی نشن، و کلاه مخصوص شرلوک هلمز معروف شد...!
3- علامت سه -- وقتی که شرلوک از بین عناوین مطالب وبلاگ جان، به دنبال داستانی برای تعریف کردن میگشت: "برای داستانهای بامزه به چیزی بیشتر از وبلاگ جان احتیاج ندارین. اوقاتی که با هم گذروندیم همه اش ثبت شده. البته کلی چیزای رمانتیک بهش اضافه میکنه؛ میدونین که آدم رمانتیکیه. ما چند تا پرونده ی عجیب رو با هم حل کردیم:
«مشتری توخالی (The Hollow Client)» ، «غول زهرآگین (Poison Giant)» ، و چند تا پرونده ی ناامید کننده داشتیم...[اسم نمیبره]... و پرونده های احساسی...[اسم نمیبره]...و البته باید به «فیل در اتاق (The Elephant in the Room)» هم اشاره کنم .. ولی برای امروز یک چیز خیلی خاص لازم داریم مگه نه؟ : « نگهبان غرق در خون (The Bloody Guardsman)». "
4- عروس نفرت انگیز -- این هم که از همون اول تا آخرش این عنوان گفته میشد :) «عروس نفرت انگیز (The Abominable Bride)».

7- نام دایی شرلوک چیست؟() [حافظه - دیالوگ]

پاسخ: رودی (Rudy)

توضیح:
آخرین عهدش - سکانس مایکرافت در آپارتمان شرلوک
- مایکرافت : خب شرلوک! برگشتی سر مواد؟
- شرلوک : تو اینجا چیکار میکنی؟
- جان : من بهش زنگ زدم.
- مایکرافت : یادی از عادت های قدیمی کردی! چقدر شبیه دایی (عمو) "رودی"! گرچه بنظرم رقاصی بیشتر بهت میومد!
...

(البته با این فرض که این عمو/دایی "رودی" یک شخصیت تلوزیونی نباشه! :) )

8- ظاهراً شرلوک دو بار در مورد قتل آیرین ادلر مایکرافت را فریب داده است! حدس چگونگی دومین بار آن، برای همه ی ما دشوار است چون احتمالاً به سناریوی قسمتهای بعد مربوط میشود. اما اولین بار، شرلوک با چه ترفندی مایکرافت را فریب داد؟() [مفهوم]

پاسخ :
اطلاع دادن پیشاپیش در مورد مرگ آیرین ادلر - تشخیص دروغین جسد - کشیدن سیگار در پزشکی قانونی - اشاره به خانواده های داغدار در پزشکی قانونی - موسیقی غمگین - رفتار ناراحت و افسرده.

9- نقاط ضعف جان واتسون که مگنوسن در مورد او تشخیص داده بود کدامند؟() [حافظه تصویری/دیالوگ - مفهوم]

پاسخ:
هری واتسون (خواهر) الکلی / مری مورستن (همسر)

10- شرلوک هلمز چند وبلاگ دارد و نام - یا موضوع - آنها چیست؟() [حافظه - مرور]

پاسخ :
تا اونجایی که میدونیم، 4 تا!
یک : وبلاگ علم استنتاج (The Science of Deduction)
دو : وبلاگی در مورد انواع خاکسترهای تنباکو (Analysis of Tobacco Ash )
سه: وبلاگی در مورد شناسایی انواع عطر(Identification of the perfumes)
چهار :وبلاگی در مورد تفاوت مقاومتهای کششی الیاف طبیعی مختلف! (varying tensile strengths of different natural fibers).

توضیح :
اولی: علم استنتاج (The Science of Deduction)-- در قسمت مطالعه ی صورتی اسمش برده شد. راننده تاکسیه هم - از قول طرفدار شرلوک! - میخوندش! :)
دومی : انواع خاکسترهای تنباکو (Analysis of Tobacco Ash )-- اینم که تو جوابای قبلی ، تو دیالوگهای جان (در قسمت رسوایی در بلگراویا) بهش اشاره کردم.
سومی : شناسایی انواع عطر(Identification of the perfumes) -- در قسمت سگهای تازی بسکرویل ، وقتی شرلوک حوصله اش سر رفته بود و گیر داده بود به خانم هادسون که این یارویی که باهاش میخوای بری قایق سواری، زن داره! بهش میگه برای قرار دوشنبه عجله داری از عطرت معلومه. من یک بلاگ در مورد شناسایی انواع عطر دارم یه سر بهش بزن! :)
چهارمی : تفاوت مقاومتهای کششی الیاف طبیعی مختلف! (varying tensile strengths of different natural fibers) - نعشکش خالی - سکانس استنتاج بازیِ شرلوک و مایکرافت.

یه زنگ تفریح هم بریم! :)
در اینجا، جایزه ی دیالوگ خوشگل هفته تعلق میگیرد به خانم هادسون در همین سکانس!

- مایکرافت: این "چولوئه". از اون کلاه های کلاسیک کوه های آند از پشم آلپاکا ساخته شده.
- شرلوک : نه، از پشم گوسفند ایسلندی ساخته شده. مشابه پشم آلپاکا هستش، ولی تفاوت به شدت برجسته است؛ البته اگه با اون چیزی که دنبالشی ، آشنایی داشته باشی. من یه بلاگ در مورد تفاوت مقاومتهای کششی الیاف طبیعی مختلف دارم...
- خانم هادسون : مطمئنم به درد خیلی از آدما هم میخوره!

خیلی دوس داشتم این دیالوگو :) ای ول :)