- بهت.... بدهکارم... [جمله ی موریارتی]
  مولکول گلیسرول! تو دیگه چی هستی؟
- منظورت از «بهت بدهکارم» چی بود؟ گفتی «بهت بدهکارم»!
  وقتی کار میکردی زیر لب اینو میگفتی.

- چیزی نیست. یه جمله بود توی ذهنم.

- تو یه کم شبیه بابامی. اون مرده. آخ، ببخشید...
- مالی، خواهشاً به خودت زحمت مکالمه رو نده...چون اصلاً در تخصصت نیست!
- وقتی داشت می مُرد همیشه شاد بود و خیلی دوست داشتنی. البته بجز وقتهایی که فکر میکرد کسی نگاهش نمیکنه.
یه بار دیدمش. خیلی غمگین بنظر میرسید.
- مالی!
- تو هم وقتی فکر میکنی جان نگاهت نمی کنه غمگینی.

- ...
- نمیخواد الکی بگی که «خوبی!» چون من میدونم وقتی کسی "وقتهایی که دیگران نگاهش نمیکنن غمگینه" یعنی چی.

- "تو" منو میبینی.
- "من" مهم نیستم.

- ...
- میخوام بگم که اگه کاری از دستم برمیاد... هر چی که باشه، اگه چیزی بخوای میتونی از من بخوای.. ام، نه، یعنی منظورم اینه که اگه بخوای مسئله ای نیست.

- أأ...اما.. من که چیزی ازت نمیخوام!؟!
- مهم نیست. همینطوری گفتم. احتمالاً فقط باید بگی «ممنونم».

- «مـ...ممنونم»

- میرم یکم چیپس بگیرم تو هم میخوای؟
  بیخیال! میدونم نمیخوای.

- خب راستش شاید...
- میدونم نمیخوای ! ...