- سیگار کشیدن تو لندن این روزا کار سختی شده. خبر بد، برای کار مغز!

- خب برای تنفس که خوبه!

- آه تنفس! نفس کشیدن کسل کننده است...


(فصل 1 - مطالعه ی صورتی)

.

.

.




(فصل 1- بانکدار کور - نیلوفر سیاه)



(فصل 1- بازی بزرگ - آسمان نما - گولم)




- شب بخیر آقای شرلوک هولمز..
- خدای من! داری چی کار می کنی؟
- یه چند ساعتی می خوابه... فقط مواظب باش با استفراغ خودش خفه نشه.. این طوری جسد زشتی می شه!..
- این چیه؟ چی بهش دادی؟ شرلوک؟
- خوب میشه..روی یه عالمه از دوستام امتحانش کردم...


(فصل 2- رسوایی در بلگراویا)




- مه!

- چی؟

- داروی مخدر توی این مه هست. توی مدارک نوشته بود باید استنشاق بشه .. پروژه هاوند رو می گم. دارو توی مهه! یه میدون مین شیمیایی!


(فصل 2- سگهای تازی بسکرویل)




‏- خب ... یه سوال مهم
‏- هوم؟
‏- "‏بهترین مرد". چی فکر می‌کنی؟
‏- بیلی کین‌کید
- ببخشید چی ؟
- بیلی کین‌کید، آدم خفه کن شهر کمدن. بهترین مردیه که می‌شناسم. کمک‌های زیادش به کلیسا هیچ‌وقت فاش نشد (!؟) شخصاً سه تا بیمارستان رو از تعطیلی نجات داد و بهترین پرورشگاه شمال لندن رو اداره می‌کرد...اوم...آره،... یه چند نفر رو هم این وسط خفه کرد ولی جون چند نفرو هم نجات داد.. در واقع میشه گفتش که بین اونهایی که خفه کرده با اونایی که نجات داده یه تعادلی برقراره...

- برای عروسی من! من یه ساقدوش می‌خوام!
- آها، از اون لحاظ!
- آره. مشخصاً آدم خفه کن هم نباشه!
- اوهوم.


(فصل سه - نشان سه- بهترین مرد)




(قسمت ویژه - عروس نفرت انگیز - دراز بکش و بباز)




(فصل 4 - شش تاچر - استخر)




(فصل 4- کارآگاه دروغگو - اسمیت)




- یالا بیاین... نذارین بکشمش... نه نه، یه دیقه دیگه....


(فصل 4 - مسئله ی نهایی- یوروس)


---------------

.

.

.

.

پ ن :

شرلوک : یه لحظه صبر کنین! بابا یه چیزی گفتیم حالا!...