SHERLOCK HOLMES


In the name of God. Wish for a day that all people just think...

استخراج!

(قصر ذهن من-3)

ادامه مطلب...
۱۲ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۵۹ ۵ نظر
شرلوک هلمز

تصویر در آینه

(قصر ذهن من-2)
 
 
 
من کی هستم؟
ادامه مطلب...
۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۰۵ ۲ نظر
شرلوک هلمز

لعنتی های نابغه!

(قصر ذهن من-1)
 
 
تایپ این مطلب رو در حالی شروع میکنم که مطمئن نیستم چطور میخوام انجامش بدم، چطور قراره پیش بره و چطور میخواد تموم بشه!
هوم! خب، روش خیلی جالبی برای تولید محتوا نیست ولی بالاخره باید از یک گوشه ای شروع کرد دیگه!
ماجرا از این قراره که میخوام درباره ی موضوعی صحبت کنم که خیلی وقت هست که در پستهای مختلف، پاسخ به کامنتها و یا در بخش گفتگو، وعده ی پرداختن به اون رو داده بودم اما هربار به دلیل بزرگ بودن و گستردگی موضوع، به سمت نوشتنش نمی رفتم. تا الآن!
ادامه مطلب...
۱۰ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۵۰ ۵ نظر
شرلوک هلمز

انعکاس احساس

- مایکرافت: ...اون از اول متفاوت بود. چیزایی می دونست که هرگز نباید می دونست...



 ... انگار از حقیقت های فراتر از حد عادی خبر داشت

ادامه مطلب...
۲۱ تیر ۹۸ ، ۱۵:۳۳ ۱۰ نظر
شرلوک هلمز

چیزکیک

- [جان درون]: اه!... لعنت!

- [شرلوک درون]: چی شده جان؟ چرا اینقدر بی قراری میکنی؟

- هوم؟ نه... نه هیچی نیست!

- از صبح داری زیر لب غر میزنی الآن هم 

ادامه مطلب...
۱۳ تیر ۹۸ ، ۲۱:۵۳ ۱ نظر
شرلوک هلمز

بازی معرکه!

درباره ی نقد نسبت به برنامه های صدا و سیما که صد جلد کتاب میشه نوشت. اما چند تا نکته ی کلی هست که دلم نمیاد نگم.

اول اینکه؛ کاش برنامه سازان، و همچنین مدیران رسانه، اول یک آمارگیری از سطح روحیه ی جامعه داشته باشن تا ببینن بیشتر چه سبک از سریالها برای جامعه ی امروز ما لازمه. این نکته خیلی حیاتیه. اما متأسفانه صدا و سیمای ما اونقدر غیرکارشناسی عمل میکنه که بعد از گذشت اینهمه سال و این همه پیشرفت علوم روانشناسی و علوم مدیریت رسانه، و علی رغم ادعاهای مبنی بر کار فرهنگی، نه تنها اطلاع صحیحی از وضعیت روحی و روانی جامعه نداره، بلکه بعضاً از همون روشهای بچه-گول-زنِ قدیمی استفاده میکنه. 

ادامه مطلب...
۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۴:۲۲ ۵ نظر
شرلوک هلمز

عمیق...

 


"بلند شد و روی تخت نشست... شاید نباید از کلمات حساس استفاده میکرد.. شاید هم حق با او بود و باید جلوی وسواسهای جان را میگرفت تا به خود او هم شده کمک کند... اما  هیچکدام از اینها توانایی ایجاد این طوفان را نداشتند... چیز دیگری این وسط آزاردهنده بود... مثل یک   خرده شیشه ی بزرگ در سوپ!... فقط زیر دندان نمیرفت! بلکه با هرتلاش برای بیرون آوردنش، بیشتر می برید و زخم میکرد..."[1]


***


SH: "کافیه!

«صحنه چیده شده است، پرده کنار می رود

آماده ی شروع هستیم...»"

- شروع چی؟

- SH: گاهی وقتها برای حل یک پرونده، باید پرونده ی دیگه ای رو حل کرد

- پس، یه پرونده ی جدید داری؟

- SH: یه قدیمی دارم، خیلی قدیمی. باید به عمق برم.

- عمق؟ عمق چی؟

- SH: خودم. [2]



------------------------
[2]: شرلوک_قسمت ویژه
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۱ ۵ نظر
شرلوک هلمز