SHERLOCK HOLMES


In the name of God. Wish for a day that all people just think...

چشمان تو کجاست؟

مطلبی از "آبشار رایچن باخ"

و "اندر زیبایی های کارآگاه دروغگو - 10"

 

 

امشب میخوام یکی از زوایایی که مدتها بود میخواستم بهش اشاره کنم رو براتون بنویسم. یکی دیگه از نکات تکنیکی فیلم سازی که در "شرلوک" رعایت شده و اون رو بسیار حرفه ای و برجسته میکنه. برای درک بهتر این موضوع، ابتدا یک توضیح مختصر درباره ی "برخی نکات درباره ی زوایای فیلم برداری" میدم. بفرمایید :)

ادامه مطلب...
۲۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۰۰ ۱۴ نظر
شرلوک هلمز

حق الزحمه!


((

...همانطور که هنوز با دقت به کاغذ نگاه میکرد با خودش فکر میکرد که چطور این دفعه مایکرافت تا این حد خلاف عادت همیشگی رفتار کرده است!... بالاخره گره ابروها را باز میکند و یک نفس کوتاه میکشد. کاغذ را تا میزند و میبیند که آن پسربچه هنوز آنجا ایستاده است!

- چیز دیگه ای هم هست؟
- حق الزحمه ی من رو نداید آقا!
- آها! خیلی خب! [جان کاغذ را توی جیب کاپشنش میگذارد و از آن یک سکه بیرون آورده و به پسربچه میدهد] بیا اینو بگیر...
- کم نیست؟
- نه فکر کنم کافیه.

پسر بچه میخواهد برود که جان صدایش میزند:

- ببینم یه دیقه وایستا. کی این کاغذ رو بهت داد؟
- یک آقای .. چاق... و کچل!
- خیلی خب. ممنون.
- یک سکه ی دیگه بهم نمیدید؟ حداقل بخاطر کریسمس که نزدیکه!
- [زیرلب:] آه... [دو سکه ی دیگر در می آورد] بیا...
- ممنون دکتر واتسون. شما مرد مهربونی هستید.
- اوهوم! [از صندلی بلند میشود و کاپشنش را برمیدارد که بپوشد]
- [پسرک در حالی که سکه ها را در جیب کوچک شلوارش جا میدهد:] فکر میکنم حالا میتونم بهتون بگم که اون، یک خانم و با ظاهر متوسط بود! [و با شیطنت کودکانه ای میرود]

جان که از تعجب چشمهایش گرد شده، نفسی که حبس کرده بود را بیرون میدهد: "آه...! اینا بچه ان؟!"

))


ژرفانوشت هفتم_علیاحضرت_جان واتسون در رستوران

#ژرفا_دیالوگ


۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۳۸ ۹ نظر
شرلوک هلمز

The Man I Want to Be


- جان: "...مری درباره ی من اشتباه میکرد...اون فکر می‌کرد که اگر تو خودت رو در معرض آسیب بذاری من...من میام که نجاتت بدم. یا همچین چیزی ولی من این کارو نکردم... نه تا وقتی که اون بهم گفت..."

- شرلوک: "ببخشید، ولی داری در حق خودت کم‌لطفی می‌کنی.. من آدمای زیادی رو تو این دنیا شناختم و دوستای خیلی کمی پیدا کردم... ولی می‌تونم با اطمینان خاطر بگم که..."

- جان[رو به مری]: "...من آدمی نیستم که فکر می‌کنی بودم.. من اون آدم نیستم.. هرگز نمی‌تونستم باشم... ولی نکته همینه... تمام نکته همینه:... آدمی که تو فکر می‌کردی من هستم،... آدمیه که دلم می‌خواد باشم!"

- مری: "...خب!... ««جــــــان واتـــــــــسون!»»... بتمرگ سر خونه و زندگیت دیگه! :)"


***


شرلوک هم مثل مری فکر میکرد. دوست خوب همینه. کسی که همیشه تو رو بهتر از اونی که هستی میبینه. که باعث میشه دلت بخواد همونی باشی که اون فکر میکنه هستی... ««جــــــــان واتـــــــــــــــسون»»




۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۰۹ ۹ نظر
شرلوک هلمز

ژرفانوشت بیست و سوم - گام های سه گانه Triple Steps


ژرفانوشت بیست و سوم - گام های سه گانه Triple Steps

جرقه از:

1- "مشکل با مرد صاحب خونه. زیاد اونجا نمی مونم. آدرس جدید بزودی."

2- "جزئیات دیده نشده"

3- "-اون جمجمه است؟/ -دوستمه! وقتهایی که میگم: دوستم!"


موسیقی پیشنهادی جهت مطالعه:

پس از دیدن علامت (1 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود
پس از دیدن علامت (2 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود



ادامه مطلب...
۲۱ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۳۰ ۹ نظر
شرلوک هلمز

بخار اگزوز

یادم میاد نوجوون که بودم، رفته بودیم سفر. یادم نیست کجا. ولی
ادامه مطلب...
۱۱ فروردين ۹۸ ، ۰۳:۴۵ ۷ نظر
شرلوک هلمز

SH


Happy new year. 

SH_



۰۱ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۰۱ ۳ نظر
شرلوک هلمز

ژرفانوشت بیست و دوم- خانم کوچولوی بی نقص Little Miss Perfect



زرفا نوشت بیست و دوم- "خانم کوچولوی بی نقص Little Miss Perfect"


جرقه از: مطالعه ی صورتی


موسیقی پیشنهادی در حین مطالعه :
پس از دیدن علامت (1 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود
پس از دیدن علامت (2 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود



ادامه مطلب...
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۵۴ ۳ نظر
شرلوک هلمز