SHERLOCK HOLMES


In the name of God. Wish for a day that all people just think...

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

SH

Happy new year.

                       SH_ 

۳۰ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۰۴ ۵ نظر
شرلوک هلمز

ژرفانوشت دهم - نقطه ضعف Pressure point


ژرفانوشت دهم - نقطه ضعف Pressure point 

سری داستانی اول - 4


جرقه از : " Pressure points "

پیشنهاد میشود قبلاً ژرفانوشت 7 تا 9 مطالعه گردد.

موسیقی های پیشنهادی در حین مطالعه : 

پس از دیدن علامت (1 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود

پس از دیدن علامت (2 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود

پس از دیدن علامت (3 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود

پس از دیدن علامت (4 ♫ 🎶) پلی کنید : دانلود



---------------------------


پ ن : پوزش بابت طولانی شدن! خخخ تلافی دفعه ی قبله!  :)


ادامه مطلب...
۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۸ ۴ نظر
شرلوک هلمز

Battlefield


بیشتر آدما دور شهر پرسه می زنن و فقط خیابون و مغازه و ماشین می بینن. 

ولی وقتی آدم با شرلوک هولمز قدم بزنه فقط میدون جنگ می بینه.


(مایکرافت هلمز)

۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۱ نظر
شرلوک هلمز

ژرفا نوشت نهم - نادیده های مهم Important Ignored


ژرفا نوشت نهم _ نادیده های مهم Important Ignored
سری داستانی اول - 3


جرقه از : «این قطعاً کار یک مَرده!» _ قسمت ویژه_سکانس نعشکش خانه

پیشنهاد میشود قبلاً ژرفانوشت 7 و 8 مطالعه گردد؛

موسیقی پیشنهادی در حین مطالعه : پس از دیدن علامت (♫ 🎶) پلی کنید : دانلود

-----------
پ ن : این دفعه یذره کوتاه تره، با عرض پوزش!
چون این سری(7 و 8 و 9 و ...) ، ژرفانوشت "داستانی" شده؛ امشب وقت زیادی روی ثبت و تحکیم شخصی شاکله ی داستان گذاشتم تا کامل شد و بعد شروع کردم به ادامه ی نوشتن ، لذا از متن و دیالوگ ها فعلاً همین مقدار آماده ی درج بود...امیدوارم لذت ببرید...

ادامه مطلب...
۱۸ اسفند ۹۵ ، ۰۵:۱۱ ۷ نظر
شرلوک هلمز

You know where to find me! :)


You know where to find me! :)

 SH. 



۱۶ اسفند ۹۵ ، ۰۵:۰۷ ۱ نظر
شرلوک هلمز

الماس

این مطلب شاید بعداً حذف شود. 

پ ن 1 : اگر به هر دلیلی حالتون خوب نیست نخونید.

پ ن 2 : التماس دعا...

ادامه مطلب...
۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۱۲ ۳ نظر
شرلوک هلمز

هملت

امشب "هملت" رو تموم کردم. 

از خوندن این نمایشنامه لذت بردم؛ پس زمینه ی فکر دوران نوجوانیم دوباره بیدار شد ؛ و دوست دارم بارها دوباره بخونمش و حتی برخی قسمتهاش رو از بر باشم... 

من از آثار کلاسیک -اعم از رمان و داستان کوتاه تا نمایشنامه و غیره - به سختی چیزی پیدا میکنم که بپسندم ولی این واقعاً شاهکار بود. (لازم به ذکره که نه با شکسپیر و نه با هیچ نامدار محترم دیگه ای تعارف ندارم که بگم اثرش رو نپسندیدم! همونطور که چند سال پیش، اثر یک نویسنده ی بزرگ رو خوندم و حالم رو بهم زد!! پس تعریفی که الآن میکنم وابسته به "نام" نیست..) 

و خدا رو شکر میکنم که اول تئاتر بی نظیرش رو با بازی هنرمندان فوق العاده ش، دیده بودم؛ (که اصلاً همون منو ترغیب کرد کتابش رو بخرم) ؛ و حالا، امشب که کتاب رو تموم کردم باز هم دوباره اون تئاتر رو مرور کردم... آفرین! آفرین! واقعاً آفرین!

آفرین هم بر نویسنده ی این کلمات ؛ هم بر مترجم وفادار ؛ هم بر بازیگران و کارگردانان قهار ؛ 

و مهم تر از همه

آفرین بر "انسان" و طبع بالا و بی منتهاش...

بعد از خوندنش با خودم به چند چیز فکر میکنم...

اول اینکه "چرا نواهای وجود که در لحظه ای، حقایق بنیادین رو مرور میکنند رو باید ناشنیده گرفت؟"... همون چیزی که تو سطر اول "پس زمینه ی دوران نوجوانیم" صداش زدم... دورانی که لحظه ها همینطور به تماشای منظره ی "انسان" متوقف و افکار والا در تمام ثانیه ها جاری بودن...

(که همین یک مورد، خودش محتوی هزاران فکره که در روح و ذهن به روشون باز شده)

چقدر خوبه که دوباره سربرآوردن... سلاااام! :)

دوم اینکه "چرا ما تو مدرسه مون نمایشنامه اجرا نمیکردیم؟"

و سوم اینکه ...



"ساعت 3:28 !! من فردا چطوری ساعت 5 و نیم پاشم آخه؟!" :))

شب بخیر! ^_^



پ ن : راستی یه نکته ای! نمایشنامه رو باید بلند بلند خوند. بلند بلند و با آب و تاب. حداقلش اینه که باید لبخوانی کرد!! وگرنه اگه مثل بقیه ی کتابها بگیری تو دستت و با چشم بخونی .... نه نمیشه! هیچی سر در نمیاری! تمام زیباییش به مانور زیبای کلمات روی زبان هست که به افکار هم مجال پرواز میده...


۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۲۹ ۳ نظر
شرلوک هلمز