تو کی هستی؟

 

شخصیت مری هنوز برای شرلوک مورد تردید و ناشناسه. برای همین وقتی که میخواد اونو بسنجه، در قصر ذهنش مری رو با دو لباس و دستهای گره کرده به سمتهای مخالف میبینه.

دستهایی که هر کدوم از سمت مخالف برای به هم فشردن، در هم قفل شده اند. درست مثل درگیری دو روی سپید و سیاه وجود هر کس...

 

***

پینوشت:

 

جالب اینه که وقتی که ما فکر میکنیم جان داره روح مری رو میبینه، مری باز هم به همون شکل اونجا ایستاده...

 

 

وقتی که مری با جدیت به جان اصرار میکنه "محض رضای خدا! جان، بمون! حرف بزنین!"، در واقع میتونه فقط تصور جان نباشه و تصور شرلوک باشه (یا هردوشون) و وقتی طبع شوخی داره (مثلا میگه: "راستش باید کلاهو بخاطر منم که شده بذاره! ناسلامتی مُردم! خوشحال میشما...!") مسلما تصور جانه. (البته ضمیرها هم نشون میدن.)

چون شرلوک در اون روزها در ذهنش اصلاً شوخی نداشته و عملاً خودش رو برای "یا نجات دوست، یا مرگ" آماده کرده بود، اما جان، اون روزها، در ذهنش، پر از طعنه و کنایه و استعاره های شوخی ماننده که از معاشرتش با شرلوک بجا مونده. حتی مری ذهنش هم دائماً این کار رو میکنه تا بتونه اون رو به شرایط عادی برگردونه...

 

 

قبلاً هم البته اشاره کرده بودم که توی پرورشگاه، وقتی مری میگه :"باید کلاهو میپوشیدی! بچه ها عاشق کلاهن..." در اون لحظه با شرلوک صحبت میکرده و روح متعلق به شرلوک بوده... ولی ما اساساً وجود روح مری در ذهن شرلوک رو در آخر فیلم می فهمیم. جایی که شرلوک کلاه رو می پوشه و میگه: "من شرلوک هلمزم. باید اون کلاه لعنتی رو سرم کنم... مگه نه مری؟"

 

در واقع بنظر میاد وقتی مری در اتاق می چرخه و به سمت جان و بعد دوباره به سمت شرلوک میره اما این بار در کنار قرار میگیره، حالا دیگه فقط متعلق به جانه.

در کل، هر کس میتونه برداشتهای متفاوتی از این لحظات داشته باشه. مثل لحظه ای که مری داره با دقت نگاه میکنه ببینه واکنش جان چیه؟

آیا در این صورت میتونه روح متعلق به خود جان باشه؟ بله، اگر داره خودش رو به چالش میکشه.

ولی از کجا معلوم متعلق به شرلوک نباشه؟!

همونطور که میبینید اکثر فضای فریم رو هم به حریم خودش نسبت داده و ما در اون جای نداریم! :) (مطلب چشمان تو کجاست)

 

 

هر چی که هست، بنظر میاد روح مری رو جان و شرلوک "هردو" دارند در اتاق میبینند. لحظاتی متعلق به جان، و لحظاتی متعلق به شرلوک!