"It's not the "fall" that kill's you Sherlock! Of all people,you should know that, it's not the fall ! It's never the "Fall" ! It's the "Landing"!  "

" این «سقوط» نیست که میکشدت شرلوک! تو که باید بهتر از بقیه درک کنی، که سقوط نیست! هیچوقت «سقوط» نیست! «فروده»!"


1

هیچوقت مسئله سقوط نیست!

سقوط کشنده نیست!

چون «سقوط» وقتی اتفاق می افتد که کسی ، شخصی یا چیزی یا حکومتی را به پایین بکشد! هل دهد!

اما «فرود» ، به اراده ی خود شخص است! این است که کشنده است! حتی اگر ظاهر آن بشکل سقوط باشد!


2

و «مرگ» حتی در نتیجه ی سقوط هم میتواند اتفاق نیفتد! حتی اگر جمجمه متلاشی شود یا جسم زوال یابد! این صرفاً یک مردن ساده است! «مردم همه می میرند»...

اما مرگ به آن معنای «نابود» کننده اش، وقتی واقعاً «مرگ» است که «روح»، انسان را متقاعد کند که «فرود بیاید»!

آن وقت حتی اگر به هر دلیل موفق به انجامش نشد هم مرده است!


***********

1

شرلوک "سقوط کرد".

موریارتی "مُرد".


2

شرلوک "از سقوط نجات یافت"!

موریارتی "برگشت"!


3

موریارتی در «ذهن شرلوک» "نمرد"! چون در آنجا تنها از آبشار "سقوط" کرد!


************


1

شرلوک همیشه کسی را از یک آبشار پرت میکند!1 و همیشه از یک سقوط نجات می یابد!2


2

شرلوک زمانی متهم به ارتکاب قتل شده است!3 و بعدها این اتهام تکرار شده...4

شرلوک زمانی تهدید به قتل شده است!5 و بعدها این تهدیدات تکرار شده...6




پینوشتها :

1 جان : این بار نوبت من بود!...

2 شرلوک : من همیشه از یک سقوط نجات پیدا میکنم!...

3 * تصویر: بعد از شلیک شرلوک به مگنوسن، حیرت توأم با اندوه مایکرافت و بازسازی تصویر کودکیِ شرلوک که خود را با اشک تسلیم میکند....

   * مایکرافت : متوجهش شدی؟ / شرلوک : بله خیلی آسون بود! / مایکرافت : اونو نمیگم! متوجه «حسادت مرگبار» شدی؟... برای یک ذهن بزرگ، سخته که یه بزرگترش رو ببینه!

   * موریارتی : کارل همیشه منو مسخره میکرد! من هم کشتمش تا دیگه مسخره م نکنه!

   * شرلوک : باید اینو تمومش کنم مایکرافت! / مایکرافت (با ناراحتی) : بله و خیلی میترسم که این کار رو بکنی...

   * موریارتی : بهت یک سقوط بدهکارم شرلوک! بهت بدهکارم!

   * تصویر: کالج رولند کر

   * شرلوک : یه پرونده دارم/ جان: یه پرونده ی جدید؟ / شرلوک : یه قدیمی! باید برم به عمق! خیلی عمیق! / جان: عمق کجا؟ / شرلوک : خودم!

4 اتهام قاتل بودن شرلوک توسط داناوان و بقیه مطرح شد و حیثیت او در رسانه ها به بازی گرفته شد : «کارآگاه قلابی»!

5 شرلوک : ردبیرد! بیا اینجا پسر! میخوان منم مثل تو بکشن...کار خوبی نیست...

6 جان : اون (فرمانده جنگی جان) بیشتر از تو تهدید به قتل شده... / شرلوک : اینو دیگه حساب نکرده بودم!