1

 برادرانه

گاهی برادر بزرگه مثل دوربین مداربسته آدمو می پاد! ولی جالبه که وقتی داری تو خیابون به دوربین مداربسته نگاه میکنی بدونی دقیقاً داری تو چشم برادرت نگاه میکنی... :)

 

 

و اولین شبی که بعد از دو هفته اندوه، از خونه اومدی بیرون، سر شوخی رو باز کنی... :)

 

2

The Gun

اسلحه و رودخانه ی تیمز...

 

 

 

3

...Anyone

موسیقی بی نظیر این اپیزود هنوز هم جزء پلی لیستهای اصلی منه. نمیدونم انیمیشن "اسکروچ" رو دیدین یا نه؟ اون تصویر سهمگین انسان گناهکار با زنجیرهای آویخته به پاها، طوری که روی زمین کشیده میشن و صداش مو به تن راست میکنه...

 

 

چنین تصویری معمولاً در خیلی از فیلمهای سینمایی ژانر ترسناک استفاده میشه، و بخصوص صدای اون، بسیار تکان دهنده است..

اما اینکه چقدر از این ریتم سنگین و سهمگین زنجیر، موسیقی کم نظیری ساخته شده و این موسیقی تا چه اندازه در القای مفهوم ترس و احساس سنگینی، و انتقال حس وحشتناک و منفور بودن "این قاتل سریالی خاص" موفق بوده، اعجاب آوره...

 

4

For Protection....

 

...

...

 

 

نیاز به "حفاظت" رو درک کردن یعنی قبلاً "نیاز" به حفاظت رو درک کردن...

بنابراین، شاید هیچکس به اندازه ی شرلوک ندونه "نیاز به حفاظت" یعنی چی و تا چه حد هزینه بره...

 

 

 

 

 

 

 

 

5

میشه یکم آب؟...

- میشه یه لیوان آب برام بیاری؟ این کثیفه!

 

 

- اوکی!...

 

6

خاطرات آزار دهنده...

- S: "اگه بخوای یه سنگریزه رو پنهان کنی، یه ساحل درست نمی کنی! فقط یه ساحل پیدا می کنی!"...

 

 

- M: "اون چیزایی می دونست که هرگز نباید می دونست.. انگار از حقیقت های فراتر از حد عادی خبر داشت..."

 

 

7

دلگرمی و افتخار

هنوز کاملاً با هم آشتی نکرده اند... شرلوک از جان خواهش میکند که به او کمک کند. به محض قدم گذاشتن در ساختمان بهمراه اسمیت، جان شروع میکند به جواب دادن به سؤالات دیگران درباره ی شرلوک.. "اون تو روزای واقعی کلاه رو سرش نمیذاره..."...

و ساعتی بعد، صحنه ی زیبایی در بیمارستان برای بچه ها خلق میشود.. بچه هایی که "داستانها" را در ذهن آن دو زنده میکنند و هر دو را برای از سرگیری دوباره ی ماجراهای "آن کلاه"، وسوسه!...

 

 

در این بین، چقدر "آرمان گرایی" و روح بلند "جان" برای شرلوک دلگرم کننده است...

پیشنهاد میکنم این صحنه رو دوباره ببینید که شرلوک و جان، بعد از نمایش وحشت انگیز اسمیت، در حالی که از نفرت انگیزی او مطمئن شده اند، چقدر در کنار هم احساس آرامش و "اطمینان خاطر" میکنند...

 

 

اینجا بجز آرامش، نکته ی دیگری هم هست...

شرلوک هنوز قهرمان جان، و روحیه ی انسانی جان، همچنان درنظر شرلوک، قابل اتکا  و ستودنی است...

 

خبر بد، برای آدمای بد..

"هیچکس دست نیافتنی نیست"!...

 

 

...

 

 

ادامه دارد...